پلیس جادوگر خون پان متقاعد می شود تا یک ماموریت خطرناک دیگر را انجام دهد. او دو راهزن را دنبال می کند و توطئه ای را کشف می کند که همه چیز را به چالش می کشد...
«جاش» به تعطیلاتی اجباری در بانگکوک می رود، در حالی که برای سرش جایزه تعیین شده است. این جایزه برای اطلاعاتی است که او با خودش همراه اوست ولی خودش هم خبر ندارد...
Bua یک زن موفق است و کار و زندگی خوبی دارد،اما او متوجه می شود سرطان دارد و می خواهد این موضوع رو از همسر و دخترش پنهان کند و تا آخرین لحظه با عشق زندگی کند...