داستان فیلم در مورد زمانه ای از هنگ کنگ است که امپراتوری های مختلف آن را اشغال کرده اند. در این میان انجمنی به نام "انجمن گل قرمز" سعی دارد تا امپراتوری مانچو و متحدانش را سرنگون کند...
یک جنگجوی دوباره احیا شده با پیروی کردن از دستورات یک طومار باستانی و مقدس با نینجاها، نیروی دریایی اسپانیایی و همینطور معشوقه قدیمی اش وارد جنگ میشود...
پسر فاسد یک میلیونر عاشق دختری می شود که تمام عمر آرزویش را داشته، اما دختر تنها به شرطی قبول می کند که پسر مهارت خودش را بعنوان یک استاد کنگ فو ثابت کند...
دهکده ي کوچکي در شمال چين. مرد فلفل کاري (پايچي) در دعوايي با کدخداي ده (شنگ) مجروح مي شود و «چيو جو» (لي)، همسر باردار مرد به مقامات بالا شکايت مي برد تا کدخدا را وادار به عذرخواهي کند...
هنگ کنگ. بازرس پليس، «يوئن» (يون - فات)، در مي يابد که «توني» (لئونگ)، يکي از مردان دار و دسته ي «جاني وونگ» (وونگ) تبهکار معروف، در واقع يک پليس مخفي است...
دوقلوهایی که هنگام تولد از هم جدا شده اند به راههای متفاوتی رفته و یکی تبدیل به مکانیک و دیگری رهبر کنسرت کلاسیک می شود. در نهایت در بزرگسالی با هم برخورد کرده و به اشتباه وارد دنیای یکدیگر می شوند...