کلمنس و رو، گربهاش، برای تعطیلات از پاریس به حومه شهر میروند. رو در حومه شهر از دیدن حیوانات و طبیعت لذت میبرد. او با کالین، گربه سفیدی که در جنگل زندگی میکند، دوست میشود.
در شب کریسمس، گرگ باید به جای گذراندن وقت با خانواده، به یک حلقه مواد مخدر نفوذ کند. بابانوئل او را به یک فیلم کریسمس می فرستد تا به خانواده قهرمان کمک کند، اما یک نقص طلسم، قهرمان را وارد ماموریت خطرناک گرگ می کند.
در صحرای آکاتامای کشور شیلی،منجمان به اعماق کهکشان می نگرند تا پاسخی برای معمای همیشگی بشر یعنی منبع زندگی پیدا کنند.در آن نزدیکی،گروهی از زنان شنهای صحرا را در جستجوی بدن معشوق یکی از آنها که توسط رژیم پینوشه دفن شده می گردند...
تین پس از مرگ همسر برادرش، باید جسد او را به زادگاهش ببرد. در این سفر او دائو را هم همراه خود میبرد. دائو برادرزاده تین است که در حادثهای معجزهآسا از یک سقوط جان سالم به در برده است. فیلم روایت این سفر در مناظر متفاوت ویتنام است.