"ورن" (شارلیز ترون) مدیر اجرایی یک سازمان کمک های بین المللی در آفریقا با یک دکتر اسپانیایی به نام "میگوئل" (خاویر باردم) آشنا می شود که کارش کمک رساندن به قربانیان شورش های نظامی‌ست. "ورن" پس از دیدن از خود گذشتگی‌ها و توانایی‌های پزشکیِ او، مجذوبش می شود...
سریال در شهری عاری از هرگونه انسان روایت می شود، شهری که کاملاً در اختیار حیوانات است. داستان در مورد زندگی روزمره و مشکلات و چالش هایی است که حیوانات این شهر با آن روبرو می شوند...
فیلم داستان سه زن با اراده به نام های بث (کریستن استورات)، جینا (میشل ویلیامز) و لورا (لورا درن) می باشد که پس از مدت زیادی زندگی کردن با هم تصمیم میگیرند راهشان را از یکدیگر جدا کرده و هرکدام به دنبال سرنوشتشان بروند...
داستان سریال از سال 1947 میلادی که الیزابت دوم هنوز به تخت سلطنت تکیه نزده و در آستانه ازدواج با پرنس فیلیپ می باشد آغاز می شود. دورانی که سر آغاز افول امپراتوری قدرتمند بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم و تغییرات سیاسی-اقتصادی مهم در دنیای قرن بیستم می باشد. علاوه بر مواجه با این تغییرات الیزابت دوم باید روابط جدیدی را با دفتر نخست وزیری و یکی از قدرتمندترین و زیرک ترین سیاستمداران قرن بیستم یعنی وینستون چرچیل شکل دهد و...
زمانی که سیدنی، بازیگری پرتلاش با هنرمندی به نام سانی آشنا میشود پیش خود فکر میکند این دختر همان نیمه گمشده اش می باشد. سانی از همه لحاظ در چشم سیدنی بی نقص و زیبا بنظر میرسد. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه بالاخره آنها تصمیم میگیرند کنار هم زندگی کنند و...
ساکنین سفینه ی ” روکینانت ” یک کشتی متروکه را می یابند که رازی در آن نهفته است که شاید باعث انقراض نسل انسان ها شود...
جاسوس سازمان CIA ناپلئون سولو (هنری کویل) و مامور سازمان KGB روسی ایلیا کوریاکین (آلیسیا ویکاندر) با شروع جنگ سرد مجبور می شوند تا دشمنی های کشورهایشان را کنار بگذارند و در کنار هم کار کنند. هدف آنها از کار انداختن یک شبکه جنایی خطرناک که می خواهد تا جهان را در هرج و مرج غرق کند، می باشد...
خانواده بوین که به تازگی دچار مشکلات مالی شده اند، به یک خانه‌ی جدید نقل مکان می کنند، اما این خانه جدید کلی ارواح خبیث دارد که بیکار در آن خانه منتظر مانده اند تا بوین‌ها به اینجا بیایند و بساط تسخیر کردنشان را به راه کنند...
داستان پسرکی یتیم به نام ایگز است. کار او جمع آوری زباله و بردن آنها به غار در خارج شهر می باشد. روزی هیولایی مخوف در غار دوستان ایگز را به گروگان میگیرد و ایگز در تلاش است تا آنها را از دست این هیولا نجات دهد.
یک دانشجو و همکلاسی هایش در تلاشند تا به آزمایش های مخفیانه ای برای خلق شبحی پی ببرند. آزمایشی که ظاهرا فریبنده است ولی به شدت باعث آسیب زدن به یک زن جوان می شود. هدف آنها از این آزمایش به دست آوردن نیروهایی که توسط این دختر آزاد شده است،می باشد.زمانی که این آزمایشات حل می شود،یک دانشجوی ساده دکترا با حقیقتی وحشتناک روبه رو می شود:آزمایشات آنها موجب خلق نیروی بی صدایی شده است…
