فیلم یک کمدی سیاه در مورد زندگی رو به روال در حومه شهری به ظاهر ایده آل است و
یک قمارباز سالخورده در یک بازی باخت تلاش می کند تا از یک کازینو در مونت کارلو سرقت کند. اما کسی قبلاً حتی قبل از اینکه حرکتی انجام دهد به پلیس خبر داده است...
«کريستوفر مارشال» (فاينز) مردي با تربيت اشرافي است که خيال دارد سناتور شود. او يک روز در هتل با «ماريزا ونچورا» (لوپز)، خدمتکاري که لباس زن ثروتمندي را به تن کرده، روبه رو مي شود و به او دل مي بازد. در حالي که «ماريزا» همان زني نيست که «کريستوفر» تصور مي کند...
مأمور بازنشسته ی FBI، «ویل گراهام» (نورتن) فرا خوانده می شود تا قاتل بی رحمی معروف به «توث فیری» را پیدا کند. «توث فیری» به طور هم زمان تمامی اعضای خانواده ها را می کشد و چشم های قربانیانش را با تکه های شکسته ی آینه می پوشاند. اما «گراهام» برای انجام این مأموریت نیاز به کمک قاتل زنجیره ای سرشناس، دکتر «هانیبال لکتر» (هاپکینز) دارد…
داستان فیلم در مورد دنیس، مردی 30 ساله است که مادرش از دوران کودکی لقب «عنکبوت» را روی او گذاشته. او 20 سال است که مبتلا به شیزوفرنی حاد می باشد و هیچ موقع بطور کامل درمان نشده است...
مردی ناامید سعی می کند بفهمد چرا معشوقش سالها پیش او را ترک کرده است.
در دوران امپراطوری سن پیترزبورگ، "ایگن اونگین" نجیب زاده ای بی باک است که در بی قراری، پشیمانی و مالیخولیا رنج می برد. بوسیله دوستش "لنسکی" او به "تاتیانا" جوان معرفی می شود و...
سرگذشت خانواده ي یهودی مجاري زونن شاين / سان شاين از اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بيستم...
در حالي که «رامسس» خود را براي تصاحب تاج و تخت آماده مي کند، برادرش «موسي» بي قيد و بي تفاوت، روزگار مي گذارند تا آن که به رمز و راز واقعي گذشته اش پي مي برد؛ اين که از قوم بني اسراييل است و در شيرخوارگي او را در سبدي جاي داده اند. و به رودخانه سپرده اند تا از قتل عام جان سالم به در ببرد.
دو مامور بریتانیایی دست به دست هم می دهند تا جلوی فردی را که می خواهد دنیا را با دستگاهی که وضعیت آب و هوا را تغییر می دهد نابود کند، بگیرند...
